او رها است و برای رهایی زیسته است. بند نیز شرمگین می شود اگر بر دست او خم شود.
30 ماه بند! حکمی است که به پاس تلاشهای یک فعال حقوق زنان به دست او داده اند!
شرم است بر ما و تاریخمان این برگ!
بند و تازیانه را بر مدافعان حقوق زن چه کار؟! به پاس کارنامه حمایت از محرومان بم، دلارام را به بند می برند.
به پاس پیشرو بودن در جنبش زنان، دلارام را به بند می برند.
به پاس پیشرو بودن در جنبش دانشجویی، دلارام را به بند می برند.
به پاس پوییدن، رهیدن، رهانیدن، دلارام را به بند می برند.
22 خرداد 85 کجا بودی که ببینی اش؟ بر زمینش کشیدند. دستش را شکستند. همین دلارام را. همین دل – آرام را.
چه شد؟ راسخ تر شد در این که قانون نابرابر "باید" تغییر کند، حتا اگر برای آن دلارام را به بند برند.
بعد از 22 خرداد دیدی اش؟ در کوچه ها ، خیابانها، وقتی که امضا جمع می کرد؟ وقتی که حرف می زد و دفاع می کرد از ایده اش، اراده اش که قانون نابرابر باید تغییر کند! وقتی که باورش را از رهایی در کنشی مسالمت آمیز و انسانی و بشر دوستانه دنبال می کرد که قانون نابرابر باید تغییر کند!
اینک او را به پاس این همه، به بند می برند؟! هیچ بندی سزاوار دلارام نیست!
ما جمعی از فعالان جنبش زنان به حکم دو سال و شش ماه زندان و 10 ضربه شلاق دلارام علی – فعال حقوق زنان- اعتراض داریم و بدینوسیله اعتراضمان را به همه کسانی که می توانند در تغییر این حکم تاثیرگذار باشند اعلام می کنیم.