پذيرش > گزارش ویژه > ویژه سالگرد کمپین > آزمونی دیگر در برابر ماست/ زهره امین
آزمونی دیگر در برابر ماست/ زهره امین
12 شهریور 1386 - - نسخه قابل چاپ
سال گذشته وقتی برای اولین بار زمزمهی تشکیل کمپینی برای جمعآوری یک میلیون امضا برای تغییر قوانین تبعیضآمیز را شنیدم، پیش خود گفتم آیا فایده ای هم دارد؟
این همه قانون غلط و تاریخ گذشته داریم کدامش را تابه حال توانستهایم عوض کنیم که اینها را بتوانیم. و تازه، چرا فقط برای تغییر قوانین ضدزن تلاش کنیم. مگر نه این که مردان ما هم از بعضی قوانین در رنجند؟
بعد کلاهم را قاضی کردم... پس درخواست تغییرات را از کجا باید شروع کنیم؟ مگر نه اینکه از بدترین هایش، از آنهایی که به طور روزمره بارها نتایج شان را با چشمهای خود دیدهایم؟.
زنهایی که به علت مرگ همسرشان (یا طلاق) در عرض یک هفته زندگیشان از عرش به فرش افتاده، زنهایی که از دیدار فرزندانی که با خون دل بزرگ کردهاند محرومند، زنانی که بعد از سی سال سوختن و ساختن در زندگی مشترک ناگهان با پدیدهای به نام هوو روبهرو میشوند، دخترانی که به اجبار پدر خود ازدواجهای نامناسب میکنند، زنانی که شهادتشان، ارزششان، دیهشان، ارثشان گاهی حتی کمتر از نصف مردان است....
مگر نه اینکه من هم زن هستم و ممکن است روزی با این قوانین ناعادلانه روبهرو شوم؟
باید چکار کرد؟ از کجا شروع کرد؟
منطق از آگاهی دادن می گوید... اما این آگاهی دادن باید درخواستی به دنبال داشته باشد تا نتیجه ای بدهد. باید به همه گفت از غصه خوردن و ناله و نفرین کاری پیش نمیرود. باید در این راه مردان عادل و فهمیده را هم همراه خود کنیم.
وقتی در کارگاه کمپین شرکت کردم و دفترچه را گرفتم و خواندم، دیدم تنها راه موجود درحال حاضر همین است و تصمیم گرفتم من هم جزئی از این جریان باشم و شدم.
هر روز که برای جمعآوری امضا میان مردم میرفتم و بعد از گفتگو برق امید را در نگاهشان میدیدم عزمم جزمتر میشد و میفهمیدم که بله ما میتوانیم بخواهیم! و ما می توانیم تغییر
بدهیم.!
هر روز که میگذشت همراهانی پیدا میکردم، اول امضا میکردند بعد دیگر همراه بودند. میدیدم عقاید مذهبی و سیاسی مان هیچ تأثیری بر خواستهی مشترکمان ندارد. همه یک هدف داریم و آن تغییر قوانین تبعیض آمیز است..
در این یک سال همیشه ورقه های امضا و دفترچهها در کیفم حاضر بود. هر جا که میرفتم بعد از کمی مقدمه چینی درشان میآوردم و بحث را میکشاندم به کمپین. طولی نمی کشید که اکثر افراد امضا میکردند و این بار آنها بودند که برای من می گفتند، مردم خیلی بیشتر از دفترچه های کوچک 30 صفحهای کمپین ابعاد و تبعات این قوانین تبعیضآمیز را به من یاد دادند. داستانهای تلخ اما واقعی برایم تعریف کردند. بارها بدون آنکه بگذارم بفهمند چشمانم به اشک نشست و ذهنم درگیر شد. .
هر بار آشنایی مرا میدید با اشتیاق از کمپین میپرسید. چه خبر؟ چند امضا جمع شده؟ کی یک میلیون میشود؟ نشده؟ امکان ندارد. مگر نه اینست که همهمان داریم ازاین قوانین صدمه میبینیم. باز هم دفترچه داری؟ زن عمویم میخواهد. همسایهمان میخواهد.
روزبهروز بر تعدادمان افزوده میشد که
...
ناگهان خبر دستگیری بچهها پخش شد. زینب را گرفتهاند. نسیم و فاطمه را هم. بچه های 22 خرداد را دادگاهی کرده اند... به چه جرمی؟ به جرم حق خواهی ؟
روزنامه ها که تابه حال از خود کمپین چیزی نمینوشتند حالا از دستگیریها خبر میدهند. کانالهای ماهوارهای از بچه ها دفاع میکنند و باز دستگیری. 33 نفر. هشت نفر... در پارک لاله، ناهید و محبوبه...
حالا خیلی ها فهمیده اند
.
بعضی ها وقتی می خواهی ازشان امضا بگیری میترسند.
میگویند با تمام چیزهایی که میگویی موافقم اما شوهرم(پدرم) گفته اگر بگیرندت دیگر خانه نیا. ببخشید.
در همین ترس افکنی ها 50 نفر در کارگاه دوم کرج اعلام آمادگی میکنند. اما حدود 40 نفرشان درست یکی دو ساعت قبلش بهانه میآورند و نمیآیند. زیاد که پاپی میشوی میبینی 90 درصدشان را مردان خانواده ترساندهاند. یکی پدرش، دیگری برادرش، آن یکی نامزدش و این یکی شوهرش!
بعد خبر میرسد که پسران را هم به همین جرم می گیرند
.
پسر تو که این قوانین به نفع توست. تو چرا؟
من که فکر می کنم بند جدیدی باید به دفترچه کمپین اضافه شود.
حق امضا!
حق امضا برای درخواست بهبود اوضاع خود.
چرا باید امضا کردن و امضا جمع کردن جرم حساب شود؟
منافع چه کسانی این وسط به خطر افتاده؟
اما دلم خوش است و خیلی امیدوارم... هنوز هستند کسانی که مبارزه برای احقاق حقوق خود از هر چیزی در زندگیشان مهمتر است.
در مراسم سالگرد میبینم چطور بچهها با شوق و با حرارت بر ادامه راه پای میفشرند.
آزمونی دیگر در جلوی راه ماست:.
غلبه بر ترسی که میخواهند در دلمان بکارند. و ایمان به درستی راه و روشمان.
ارسال به
بالاترین
،
توییتر
،
فریندفید
،
فیسبوک
در همين بخش :
بروشور اعتراض به لایحه حمایت از خانواده
2200 نفر به فراخوان ائتلاف گروهها و فعالان جنبش زنان علیه لایحه خانواده پیوستند
اعتراض بیش از 900 نفر از فعالان جنبش زنان و مدافعان حقوق برابر به حکم هانا عبدی:حکم هانا عبدی غیر منصفانه است و با معیارهای قانونی و قضایی منطبق نیست
22 خرداد در كنار درياچه زريوار
دختری که از من پیرتر بود/ تقدیمی از ایرج جنتی عطایی به جنبش زنان ایران
ديگر بخش ها :
طرح یک میلیون امضا
|
مقالات
|
سایت نوشته ها
|
اخبار
|
گزارش كمپين
|
گفت و گو
|
علیه سکوت
|
كوچه به كوچه
|
نامه های شما
|
گزارش ویژه
|
گفتگو با اعضا
|
ویژه سالگرد کمپین
|
تصویر برابری
|
دل آرام علی
|
تریبون
|
مقالات
|
تاریخ شفاهی
|
خارج از چارچوب
|
کتابخانه
|
درباره کمپین
|
کمپین در شهرها
|
کمپین در بند
|
صدای تغییر
|
ویژه 22 خرداد
|
لایحه حمایت از خانواده
|
گالری
|
عشا مومنی
|
امیر یعقوبعلی
|
خدیجه مقدم
|
راحله عسگری زاده و نسیم خسروی
|
پروین اردلان،جلوه جواهری، مریم حسین خواه، ناهید کشاورز
|
زینب پیغمبرزاده
|
سعیده امین، سارا ایمانیان، محبوبه حسین زاده، ناهید کشاورز و همایون نامی
|
احترام شادفر
|
نسیم سرابندی زاده،فاطمه دهدشتی
|
وبلاگ مهمان
|
پرونده خرم آباد
|
دستگیری ها
|
مریم مالک
|
پرستو اللهیاری
|
مهرنوش اعتمادی
|
سمیه رشیدی
|
Other Languages
|
همراهان
|
«فراخوان کمپین ده روز با بهاره هدایت»
| English
|