خانه تماس با ما کتابخانه سایت‌های حامی گالری کمپین در بند آرشیو English

پذيرش > كوچه به كوچه > عید امسال را دلم بد جور گرفته / به یاد فرشته شیرازی

عید امسال را دلم بد جور گرفته / به یاد فرشته شیرازی

14 فروردین 1391 - سمانه نائینی - نسخه قابل چاپ

آنقدر که حس تمام میله های اوین و رجایی شهر و همه ی زندان های همه ی شهرهای ایران ریخته توی همه ی استخوان هایتم که عید امسال بدجور درد می کند.

چقدر عجیب و غریب جای خالی ات خالی تر می شود در بهار. چقدر این اولین بهاری را که پشت میله هایی هر لحظه اش را به تو فکر کرده ام. به این که الان ، دقیقن همین الان که من دارم به تو فکر می کنم ، تو در چه حالی؟

راستی در چه حالی؟

مهره های گردنت؟ سرت؟ کمرت؟ همه این ها که در شرایط عادی امانت را می برید الان در آن شرایط عادی تر چه به حال و روزت آورده اند؟ هنوز هم می خندی؟ در زندان هم دوستان زیادی که هرگز صدای خنده هایت را فراموش نمی کنند ، پیدا کرده ای؟
به آنها هم می گویی که در شهرتان آشغال نریزند؟ به آنها هم با همان لهجه شرجی ات می گویی “مادرررررررررررررررررر”؟

آخ که چقدر تلخ است مرور این ها بدون تو

چقدر تلخ است وقتی خنده ات را راه راه تصور می کنم که از پشت آن خط های عمودی یک خط در میان شنیده می شنود.
آخ که چقدر دلم هوای دست هایت را می کند شب هایی که دلم می خواهد بی دلیل فقط غر بزنم و یک نفر فقط بشنود و گاهی به مسخره ترین شکل ممکنش مسخره ام کند!
بگذریم

همه چیز چقدر سخت است وقتی نیستی

این ها را می نویسم که خودت بخوانی و بعد هم بد و بیراه بگویی و بعد هم دنبالم کنی و بعد هم… این بار به جای فرار بایستم و تنگ در آغوشت بگیرم و با افتخار بگویم
“بچه شهرستان عوضی! به درک که فکر می کنی ما بچه پایتختیا همه حق و حقوقتو مث ارث بابامون بالا کشیدیم. به درک که صدات اینقد بلنده، به درک که شاکی میشی اگه ایندفعه هم شام خورده بیام پیشت. تو فقط از اون خراب شده بیا بیرون بعد ببین من چه بلایی سرت بیارم که یاد بگیری این جوری با روح و روان من بازی نکنی. بچه شهرستان! فقط بیا بیرون تا حالیت کنم ما پایتخت نشینا خیلی از اینی که تو فکر کردی عوضی تریم! خیلی بی معرفت تریم. اصلا اگه یه نفر از یه شهر دیگه بیفته زندان یا هر خراب شده دیگه ای به چشم به هم زدنی فراموشش می کنیم. اصلا نه اسمی ازش یادمون می مونه نه رسمی. اصلا بیا ببین چقدر آشغال ریختیم تو شهرتون. اصلا… اصلا همه این ها را بی خیال. تو فقط بیا بیرون. دلتنگم. بدجور. می فهمی؟!”

و این غزل یادگار غروب های پر خاطره بمبئی است با فرشته که همه خاطره هاست…
به بارانهای بی وقفه ی بمبئی

به دکتر ریحانه مرادی

به فرشته شیرازی

صدا بزن هپروتم را در این بلای بلادرمان

و فرض کن دو سه تا جنگل و فرض کن دو سه خط زندان

درخت عاج دو تا فیل است که تا گره بخورد در هم

که تا گره بخورد در من به جای عاج دو تا دندان

که بمبئی تب من باشد! و زیر بارش یکریزش

غروب هر شب من باشد و من دو تا سرِ سرگردان

که جامه را بدراند پوست و دار را بدراند در

و دار وصله کند در را به فیل های طنابستان

و فیل از در پشتی هم به خواب دار نمی آید

که خواب دار می آشوبد از این همیشه ی آویزان

و من چقدر تو بودی تا من از تو تشنه ترین باشد

و من هنوز دو تا سطر است دو تا موازی بی پایان

ستاره های عمود از من به دام برکه نمی افتاد

چه دیر مرد شدی دریا چه زود خسته شدی باران!

تیر 90

وبلاگ مهمان : چای آغاز یک جهان بینی

ارسال به بالاترین ، توییتر ، فریندفید ، فیسبوک






در همين بخش :

روايت بيست و پنجمين شهريور / نرگس طیبات
وقتی آتش خاموش شود/فرشته نوبخت
آن گاه که زن شدم / ویژه نامه 8 مارس 1391
چیزی زیر پوست این شهر می جوشد / دلارام علی
گرسنگی / وبلاگ سیب و سرگشتگی

ديگر بخش ها :

طرح یک میلیون امضا | مقالات | سایت نوشته ها | اخبار | گزارش كمپين | گفت و گو | علیه سکوت | كوچه به كوچه | نامه های شما | گزارش ویژه | گفتگو با اعضا | ویژه سالگرد کمپین | تصویر برابری | دل آرام علی | تریبون | مقالات | تاریخ شفاهی | خارج از چارچوب | کتابخانه | درباره کمپین | کمپین در شهرها | کمپین در بند | صدای تغییر | ویژه 22 خرداد | لایحه حمایت از خانواده | گالری | عشا مومنی | امیر یعقوبعلی | خدیجه مقدم | راحله عسگری زاده و نسیم خسروی | پروین اردلان،جلوه جواهری، مریم حسین خواه، ناهید کشاورز | زینب پیغمبرزاده | سعیده امین، سارا ایمانیان، محبوبه حسین زاده، ناهید کشاورز و همایون نامی | احترام شادفر | نسیم سرابندی زاده،فاطمه دهدشتی | وبلاگ مهمان | پرونده خرم آباد | دستگیری ها | مریم مالک | پرستو اللهیاری | مهرنوش اعتمادی | سمیه رشیدی | Other Languages | همراهان | «فراخوان کمپین ده روز با بهاره هدایت» | English