پذيرش > كوچه به كوچه > نامه ای برای محبوبه کرمی ، دختر کمپینی ام / خدیجه مقدم
نامه ای برای محبوبه کرمی ، دختر کمپینی ام / خدیجه مقدم
22 آذر 1390 - - نسخه قابل چاپ
محبوبه جان هر وقت یاد تو می افتم ، صحنه ی لحظاتی که نام تو را برای آزادی از بلند گوی بند نسوان اوین خواندند و تو گریه کردی و گفتی :" تا شما را آزاد نکنند من نمی روم ." جلوی چشمان ام روشن می شود . دقایقی با توبحث کردم که زندان خانه ی خاله نیست که بخواهی بمانی ، هر کس به موقع خودش آزاد می شود و کلی حرف های امیدوارکننده ی همیشگی که عادتی ترک نشدنی شده و تو رضایت دادی که وسایل ات را جمع کنی و با چشمان اشکبار بروی.
ما را تنها به دلیل دیدار نوروزی با خانواده های زندانی و جان باخته همراه با ده نفر از دوستان مان بازداشت کرده بودند . دو ماه بعد از آن روزها ، انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری بود و به امید این که نوک سوزنی شرایط تغییر کند ، آماده ی انتخابات بودیم و در آن فرصت به دست آمده ، از حقوق انسانی مان حرف می زدیم و برابری را فرهنگ سازی می کردیم ، ولی تو ، دو باردیگر به زندان افتادی و هم اکنون نیز با وجود بیماری های زیادی که داری در زندان هستی . و مثل خانه ی خاله آن جا خوش کرده ای ! چه جا خوش کردنی هم!
محبوبه جانم ، از طرفی غمگین ام که مادرت زود ترا و ما را ترک کرد و رفت و از طرفی خوشحالم که به طبیعت پیوست و چشمان اش به شکل قبل ،نظاره گر این همه بی عدالتی نیست تا بار دیگر شاهد در بند بودن تنها دخترش باشد .
محبوبه جان ، می دانم که نگران پدر بیمارت هستی و نگران دست تنها بودن برادرت . برادری که به معنای واقعی ، انسان است و بارهای زیادی را به دوش می کشد . امیدوارم داروی های کم خونی به دستت برسد و اثر مطلوب داشته باشد .طبیعی است خون پاکی که در رگ های توست تحمل این همه رنج را ندارد و نیاز به مکمل هایی دارد .
محبوبه ی من ! تو در جامعه ی کوچک در بند ،مواظب سلامتی روح و جسم ات باش و به تمرین دموکراسی بپرداز و بعدها به ما آموزش بده تا در کنار همه ی ایرانیان ، سرافراز زندگی کنیم و مفتخر باشیم از کنار هم بودن.
از نسرین ستوده حقوقدان مبارز ، از عالیه اقدام دوست ، فعال حقوق زنان از مهدیه گلرو و بهاره هدایت، فعالان دانشجویی، از مهوش ثابت و فریبا کمال آبادی، دو شهروند مبارز بهایی، از مریم جلیلی و شهلا رحمتی دو نوکیش مسیحی با ایمان ، تا می توانی هم بیاموز و هم آموزش بده .
محبوبه جان فرصت را از دست نده و بیشتر خودت را از هر نظر تقویت کن که خیلی کار داریم .نوروز نزدیک است و ، باید ، باغچه ی خانه را ،دوباره ،پرگل کنیم ، باید غبار از پرده ها بزداییم وفرش زیر پای مان را از هر چه غم و غصه است پاک کنیم و شیرینی های خوشمزه ی ایرانی بپزیم و با همه ی ایرانیان از همه ی خلق ها و اقلیت های مذهبی و جنسی با لباس های الوان رنگین کمانی ، لباس هایی سبز رنگ و قرمز و بنفش و سفید به رقص و پایکوبی بپردازیم .
محبوبه جان! دخترم! هنوز هم معتقدی رویاهای شیرین ناجی ما است؟ پس مواظب خودت باش که خیلی کار داریم .
ارسال به
بالاترین
،
توییتر
،
فریندفید
،
فیسبوک
در همين بخش :
روايت بيست و پنجمين شهريور / نرگس طیبات
وقتی آتش خاموش شود/فرشته نوبخت
آن گاه که زن شدم / ویژه نامه 8 مارس 1391
چیزی زیر پوست این شهر می جوشد / دلارام علی
گرسنگی / وبلاگ سیب و سرگشتگی
ديگر بخش ها :
طرح یک میلیون امضا
|
مقالات
|
سایت نوشته ها
|
اخبار
|
گزارش كمپين
|
گفت و گو
|
علیه سکوت
|
كوچه به كوچه
|
نامه های شما
|
گزارش ویژه
|
گفتگو با اعضا
|
ویژه سالگرد کمپین
|
تصویر برابری
|
دل آرام علی
|
تریبون
|
مقالات
|
تاریخ شفاهی
|
خارج از چارچوب
|
کتابخانه
|
درباره کمپین
|
کمپین در شهرها
|
کمپین در بند
|
صدای تغییر
|
ویژه 22 خرداد
|
لایحه حمایت از خانواده
|
گالری
|
عشا مومنی
|
امیر یعقوبعلی
|
خدیجه مقدم
|
راحله عسگری زاده و نسیم خسروی
|
پروین اردلان،جلوه جواهری، مریم حسین خواه، ناهید کشاورز
|
زینب پیغمبرزاده
|
سعیده امین، سارا ایمانیان، محبوبه حسین زاده، ناهید کشاورز و همایون نامی
|
احترام شادفر
|
نسیم سرابندی زاده،فاطمه دهدشتی
|
وبلاگ مهمان
|
پرونده خرم آباد
|
دستگیری ها
|
مریم مالک
|
پرستو اللهیاری
|
مهرنوش اعتمادی
|
سمیه رشیدی
|
Other Languages
|
همراهان
|
«فراخوان کمپین ده روز با بهاره هدایت»
| English
|