پذيرش > مقالات > علیه سکوت > مردان اشی مشی و 22 خرداد/ کاوه مظفری
روایتی در باره قوانین تبعیض آمیز از بند مردان زندان اوین
مردان اشی مشی و 22 خرداد/ کاوه مظفری
17 خرداد 1388 - کاوه مظفری - نسخه قابل چاپ
تغییر برای برابری - روزهای اول که به بند عمومی منتقل شدیم سربازان یا زندانیان می پرسیدند «اشی مشی» هستید؟ اول فکر می کردم اشی مشی اصطلاحی است شبیه «آش خور» که به زندانیان تازه وارد می گویند، اما بعد از چند روز فهمیدم که در زندان اوین به مردانی اشی مشی می گویند که به دلیل نپرداختن مهریه همسرانشان بازداشت شده اند. جالب است که انگار بیشتر این افراد را پسران جوان تشکیل می دهند. تصور عمومی جامعه درباره مردانی که به خاطر مهریه زندانی شده اند این است که آن ها مورد بی عدالتی قرار گرفته اند و همسران سنگدلی دارند که حاضرند به خاطر پول شوهرانشان را زندانی کنند و در نهایت باعث متلاشی شدن اساس خانواده شوند. اما واقعیت با این تصور عمومی تفاوت دارد. این مدت، روایت های عجیبی از مردانی شنیدم که هنوز مقاومت می کنند تا استثنایی بر قاعده «مهریه را چه کسی داده و چه کسی گرفته» نباشند. مردانی که هزار و یک خم قانونی را بلدند تا چگونه از پرداخت مهریه شانه خالی کنند. این که چگونه اموالشان را به نام دیگران کنند تا محکمه را راضی کنند که استطاعت مالی ندارند؛ این که چگونه بهانه ای برای ناشزه نامیدن زنانشان پیدا کنند تا از پرداخت نفقه معاف شوند؛ این که چگونه نداشتن حق طلاق برای زنان را به ابزاری برای تلافی و تنبیه بدل کنند؛ و این که چگونه قاضی را راضی کنند تا مبلغ مهریه همسرشان را قسط بندی کند.
دیگر نمی توانم به راحتی بپذیرم همه مردانی که به دلیل مهریه به زندان افتاده اند، آدم های مظلومی هستند؛ متاسفانه ویژگی اکثر آن ها «حس تلافی جویی» است. هر چند هستند مردانی که به ناحق و به دلیل زیاده خواهی برخی زنان و تبعیض آمیز بودن قوانین به زندان افتاده اند، اما تعدادشان واقعا انگشت شمار است. از این رو ذکر چند روایت از مردان اشی مشی برای آشنایی با واقعیت مسئله مهریه خالی از لطف نیست:
اولین مرد اشی مشی که داستانش را برایم تعریف کرد از همه جالب تر بود. اگر از زبان خودش ماجرا را نمی شنیدم به سختی باورم می شد. آقای الف م مرد میان سالی حدودا 40 ساله است که به خاطر 200 سکه مهریه زندانی شده است. برایم تعریف کرد که در سن پایین ازدواج کرده و در حال حاضر صاحب 4 فرزند است. در بازار کار می کند و درآمد خوبی دارد. آن طور که تعریف می کرد از سن و سال 30 سالگی که دیگر وضعیت اقتصادیش خوب شده بود دلش هوای تجدید فراش می کند و عاشق دختر 16 ساله ای می شود. برای این که بتواند از همسر اولش رضایت بگیرد یکی از خانه هایش را به نام او کرد و مقداری طلا و جواهر برایش خرید تا سرانجام زندگی با همسر دومش را آغاز کرد. اما این زندگی دوم چند سالی بیشتر دوام نیاورد. آقای الف م تعریف نمی کند چه شد که همسر دومش به دادگاه رفت و مهریه اش را به اجرا گذاشت. البته وی مدعی است در چند سالی که با هم زندگی می کردند چند میلیونی برای همسر دومش خرج کرده و حتی خانه ای به نامش خریده است اما در دادگاه خانواده هیچ کدام از این ها معادل مهریه به حساب نیامده و قاضی دستور داده تا کل مبلغ مهریه پرداخت شود. اما این تازه اول ماجراست که مربوط به 2 سال پیش است. آن زمان آقای الف م به زندان افتاد، پس از مدتی دادگاه حکم داد که می تواند مهریه را به صورت قسطی پرداخت کند و بعد هم آزاد شد. طی این دو سال آقای الف م به تلافی سکه هایی که ماهیانه پرداخت می کرد حاضر به طلاق همسر دومش نبود و به قول خودش می خواست زنش را تنبیه کند اما قسمت جالب ماجرا این جاست که در همین مدت جناب آقای الف م مجددا فیلش یاد هندوستان می کند و وی برای مرتبه سوم تجدید فراش می کند. اما این بار که نمی توانست رضایت همسران قبلی را به دست آورد دست به دامن محضردار می شود و با پرداخت مبلغی به عنوان حق العمل ترتیبی می دهد که نام همسر دائم سوم در شناسنامه اش نیاید. از سر اتفاق همسر دوم از موضوع خبردار می شود و مجددا به دادگاه شکایت می برد که آقای الف م از آن جایی که تجدید فراش کرده پس توانایی پرداخت مهریه را دارد و این می شود که آقای الف م برای مرتبه دوم به زندان می افتد. طی این مدت آقای الف م بیش از دو میلیون تومان خرج وکیل کرده است تا از پرداخت مهریه معاف شود با این حال حاضر به طلاق توافقی نیست چرا که می گوید «می خواهم تلافی کنم.»
ماجرای مرد اشی مشی دوم مربوط به جوان 25 ساله ای است که کمی بیش از یک سال از زندگی مشترکش می گذرد و اکنون برای 500 سکه به زندان افتاده است. وی که رضا نام دارد می گوید در کار خرید و فروش خودرو است و آن طور که از ظاهرش بر می آید درآمد خوبی دارد. رضا می گوید اوایل ازدواج، زندگی خوبی داشتند و همسرش را خیلی دوست داشته و کلی برایش خرج کرده است. تعریف می کند که انصاف نیست به خاطر یک اشتباه همه خوبی هایم را نادیده بگیرد. رضا نگفت به چه دلیل، زنش تقاضای طلاق کرده، که او موافقت نکرده و بعد مسئله مهریه پیش آمده است. گویا همسرش حاضر است که توافقی طلاق بگیرد و مهریه اش را ببخشد اما رضا راضی به طلاق نیست. حاضر است آن قدر در زندان بماند تا قاضی مهریه را قسط بندی کند و بعد با مرخصی بیرون بیاید و تلافی کند. می گوید:«طلاقش نمی دهم تا همیشه اسیر باشد، مهریه اش را قسطی می دهم که دیگر نتواند ازدواج هم بکند.» حس تلافی جویی رضا به قدری است که اصلا نمی تواند به گزینه های دیگری فکر کند. قوانین تبعیض آمیز و ناعادلانه روابط خانوادگی را به منازعه تبدیل کرده است. منازعه ای تلافی جویانه که مرد و زن را به جان هم می اندازد.
البته همان طور که گفتم مردانی هم هستند که بی گناه به بند افتاده اند و تحت بی عدالتی این قوانین قرار دارند. احمد پسر جوان 23 ساله ای است که تازه یک سال می شود عقد کرده است. او در یکی از شهرهای حاشیه تهران در یک درمانگاه کار می کند. قرار بوده که پس از دو سال عروسی بگیرند و زنش را به خانه ببرد. طی یک سال اخیر عمدتا از طریق تلفن با همسرش تماس داشته است. با این که هنوز سر خانه و زندگی مشترک نرفته اند، همسرش از دادگاه تقاضای مهریه کرده است. احمد می گوید:«ما هیچ مشکلی با هم نداشتیم. برادرش او را مجبور کرده که مهریه اش را به اجرا بگذارد.» دادگاه به دلیل این که هنوز عروسی نکرده اند مبلغ مهریه را نصف کرده و در حال حاضر احمد باید حدود 8 میلیون تومان برای آزاد شدن پرداخت کند. او واقعا مستاصل است و می خواهد هر چه زودتر از این موقعیت رها شود. می گوید:«اگر مهریه اش را قسطی کنند هم مهریه اش را می دهم و هم طلاقش می دهم تا خلاص شوم، دیگر طاقت ندارم.»
در واقع ماجرای احمد داستان مردی است که مورد بی عدالتی قوانین تبعیض آمیز جنسیتی قرار گرفته است. قوانینی که حق طلاق را از زن می گیرد و از طرف دیگر مهریه را به ابزاری مالی برای تلافی جویی تبدیل می کند. قوانینی که هم زنان و هم مردان را تحت شرایطی غیر انسانی قرار می دهند.
چند روزی بیشتر به سالگرد 22 خرداد روز همبستگی جنبش زنان ایران باقی نمانده است. روزی که زمینه ساز شکل گیری کمپین یک میلیون امضاء برای تغییر قوانین تبعیض آمیز شد. کمپینی که یکی از مطالباتش، کسب حق طلاق برای زنان و از سوی دیگر اعتراض به وضع فعلی مهریه است. در واقع کنشگران این کمپین خواستار آن هستند که زنان از حق طلاق بهره مند شوند و مهریه از آن حالت «مادی» که ابزاری برای تلافی شده خارج شود و تنها در حد یک رسم باقی بماند. امسال از قضا چهارمین سالگرد 22 خرداد با روز برگزاری دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری مصادف شده است. البته، تجمع اعتراض آمیز 22 خرداد در 4 سال پیش نیز در آستانه انتخابات دوره نهم ریاست جمهوری برگزار شد. تجمعی که تبلور اراده جمعی کنشگران جنبش زنان برای اعتراض به قوانین تبعیض آمیز بود. از 4 سال پیش تا کنون جنبش زنان در عرصه های گوناگون، به ویژه در قالب کمپین یک میلیون امضاء تلاش داشته است تا خواست تغییر قوانین را عمومی کند و برابری جنسیتی را به گفتمانی جدی بدل سازد. امروز بعد از 4 سال که در زندان اوین به برنامه ها و مناظره های تلویزیونی نامزدهای ریاست جمهوری نگاه می کنم، حس می کنم که این جنبش توانسته است تا حد زیادی به اهداف خود دست یابد. زمانی که شیخ مهدی کروبی جسارت به خرج می دهد و در مخالفت با چند همسری صحبت می کند، موضوع پوشش اجباری را به چالش می کشد و بر اصلاح قوانین مربوط به زنان تاکید می کند؛ وقتی محسن رضایی که سابقه ای نظامی دارد ناچار می شود برای کسب قدرت در باره حقوق «بانوان» سخن بگوید؛ یعنی آن هایی که از 22 خرداد 4 سال پیش به خیابان آمدند و تا امروز تلاش کردند که چهره به چهره برای تغییر قوانین تبعیض آمیز اقدام کنند، به نتیجه رسیده اند. هر چند هنوز تا تغییر این قوانین راهی باقی است، اما تجربه این 4 سال حاکی از پیروزی رویکرد «تغییر از پایین» است.
ارسال به
بالاترین
،
توییتر
،
فریندفید
،
فیسبوک
در همين بخش :
8 مارس روزی که نمی توان از ما دریغ کرد
با طلاق توافقی از حقارت و کتک و فحش رها شدم /گزارشی از دادگاه محلاتی: مریم مالک
تجمع مادران عزادار در رشت
تغییر ممکن است/ جلوه جواهری(26 روز پس از بازداشت کاوه مظفری)
گامهایی که با تزلزل نا آشنایند/ گرامی داشت چهلم ندا در رشت
ديگر بخش ها :
طرح یک میلیون امضا
|
مقالات
|
سایت نوشته ها
|
اخبار
|
گزارش كمپين
|
گفت و گو
|
علیه سکوت
|
كوچه به كوچه
|
نامه های شما
|
گزارش ویژه
|
گفتگو با اعضا
|
ویژه سالگرد کمپین
|
تصویر برابری
|
دل آرام علی
|
تریبون
|
مقالات
|
تاریخ شفاهی
|
خارج از چارچوب
|
کتابخانه
|
درباره کمپین
|
کمپین در شهرها
|
کمپین در بند
|
صدای تغییر
|
ویژه 22 خرداد
|
لایحه حمایت از خانواده
|
گالری
|
عشا مومنی
|
امیر یعقوبعلی
|
خدیجه مقدم
|
راحله عسگری زاده و نسیم خسروی
|
پروین اردلان،جلوه جواهری، مریم حسین خواه، ناهید کشاورز
|
زینب پیغمبرزاده
|
سعیده امین، سارا ایمانیان، محبوبه حسین زاده، ناهید کشاورز و همایون نامی
|
احترام شادفر
|
نسیم سرابندی زاده،فاطمه دهدشتی
|
وبلاگ مهمان
|
پرونده خرم آباد
|
دستگیری ها
|
مریم مالک
|
پرستو اللهیاری
|
مهرنوش اعتمادی
|
سمیه رشیدی
|
Other Languages
|
همراهان
|
«فراخوان کمپین ده روز با بهاره هدایت»
| English
|