پذيرش > مقالات > علیه سکوت > کمپین در مشهد
گزارش کمپین
کمپین در مشهد
23 دی 1387 - جمعی از فعالین کمپین در مشهد - نسخه قابل چاپ
ورود کمپین یک میلیون امضا به مشهد ، از طریق دوستانی صورت پذیرفت که با فعالان کمپین در تهران ، آشنا و در ارتباط بودند!
از همان بدو فعالیت ، ارتباط و انسجام لازم بین اعضای اولیه شکل نگرفت . ولی با تلاش های خستگی ناپذیر یکی از دوستان ، جلسات هم اندیشی پیرامون مسئله ی زنان و حول کمپین یک میلیون امضا ، منظم و به طور هفتگی در دانشگاه فردوسی ، برگزار می شد و در طی همین جلسات بود که کمپین یک میلیون امضا به حاضرین در جلسات معرفی شد .
در پی تاثیر فراوان این مسئله بر روی دانشجویان حاضر در جلسات ، نشریات دانشجویی که با ما هماهنگ شده بودند ، هر هفته ، یک کدام از آن ها ، مطالبی پیرامون زنان و کمپین چاپ می کردند. ( در آن زمان ، توقیف نشریات دانشجویی ، به صورت امروز تشدید نشده بود .) و بدین ترتیب ، مخاطبان کمپین یک میلیون امضا در مشهد ، از جمع دانشجویان انتخاب شدند.
از آن جا که جلسات یاد شده ، با استقبال زیادی مواجه شده بود ، از طرف بچه های مشهد ، درخواستی صورت گرفت مبنی بر برگزاری کارگاه حقوق و تسهیل گری ! توسط دوستانمان در تهران ، که متاسفانه این جلسات ، با استقبال بسیار کمی مواجه شد ، در حدی که تعجب دوستان تهران را هم بر انگیخت.
لازم به ذکر است ، علی رغم اطلاع رسانی برگزارکنندگان کارگاه ها ، باز هم اکثریت قریب به اتفاق اعضای اولیه ی کمپپن مشهد در این جلسات شرکت نمی کردند ،از این رو ، بار اصلی کمپینن در مشهد ، بر دوش یکی از دوستانمان که دانشجوی غیر بومی هم در مشهد به شمار می رفت ، افتاده بود!
ولی استقبال کم از کارگاه ها ، باعث دل سردی بچه ها نشد، چرا که آنها دوباره اقدام به برگزاری جلسات خود در دانشگاه فردوسی نمودند.در همین مدت ، دو کارگاه دیگر (حقوقی و طرح کمپین) برگزار شد که برگزار کنندگان آن، دو تن از دانشجویان فعال بودند.البته این کارگاه، نسبت به کارگاه پیشین، مورد استقبال بیشتری قرار گرفت.
پس از برگزاری این کارگاه، جلسه ی دیگری هم برگزار شد که بنا شد در طی این جلسه، فعالیت ها هدف مند و منظم شوند و بین اعضا، ارتباط و انسجام بیشتری صورت پذیرد، اما تنها تصمیمی که عملی شد، برگزاری جلسات پخش فیلم بود، در خانه ی یکی از دوستانمان، که تا آن زمان بار اصلی کمپین در مشهد را بر دوش کشیده بود.
جلسات پخش فیلم، بیشتر از 3 بار تشکیل نشد و استقبال دوستان، هر جلسه، کمتر از جلسه ی قبل بود، تا جایی که دیگر در جلسه ی سوم متوقف شد. پس از این ماجرا، به پیشنهاد برخی از دوستان، بنا بر این شد که اعضا به جمع آوری امضا به صورت دسته جمعی بپردازند، که متاسفانه از این مسئله هم هیچ استقبالی نشد ( و مانند همیشه، علی رغم قول مساعد برخی از دوستان ، در آخرین لحظه از انجام فعالیت، منصرف می شدند.) و جمع آوری امضا در سطح دانشگاه های مشهد و همچنین برخی از پارک های سطح شهر، تنها توسط 2 تن از دوستان انجام شد و روند جمع آوری امضا، به همین صورت، با اندکی نوسان، ادامه پیدا کرد.
پس از این، تا مدتی فعالیت های کمپین در مشهد، به صورت فردی انجام می گرفت و همچنان بیش ترین فشار روی دوش یکی از دوستان بود! البته در این میان دوستان دیگری هم بودند که به جمع ما پیوسته بودند ، اما همچنان از هم گسیختگی ما، از جمله معضلاتی بود که با آن مواجه بودیم.
پس از گذشت مدتی، دوباره جلساتی در دانشگاه فردوسی، به طور منظم و هر دو هفته یک بار تشکیل می شد، که در طی همین جلسات، دوستان جدیدی به گروه پیوستند. قرار بر این شد که در طول این جلسات، نظم نداشته ی مان را به گروه بر گردانیم.
گرچه برگزاری این جلسات، همواره با مشکل مجوز مواجه می شد، اما اراده و اصرار بچه ها، برای بر گزاری این جلسات، همواره باعث می شد تا بر این مشکل فایق آییم.
در همین جلسات بود که چارتی برای فعالیت هامان تنظیم شد که طبق این چارت، فعالیت هایمان کاملا با هماهنگی و با برنامه ریزی تعریف می شد ، اما از چارت مذکور، تنها برگزاری کارگاه ها و ایجاد وبلاگ و فعالیت در محیط مجازی، عملی شد و البته لازم به ذکر است که به خاطر عدم پیگیری اعضا، دیگر صحبتی از چارت مذکور به میان نیامد و پس از مدتی، به طور کامل از یاد رفت.
کارگاه ها، با کارگاه حقوق(قسمت اول)شروع به کار کرد و وبلاگ راه اندازی شد. کارگاه دوم نیز با موضوع«جنبش های اجتماعی و نقش زنان در این جنبش ها» تشکیل شد. در همین اثنا بود که در 8 مارس، 4 نفر از دوستان(که از فعال ترین بچه های مشهد به شمار می رفتند) تصمیم به پخش شیرینی و بروشورهایی در سطح شهر گرفتند که ضمن گرامی داشت 8 مارس، روز جهانی زن، شروط ضمن عقد و هشدارهایی برای قبل از ازدواج را در خود جای داده بود.
کارگاه سوم با موضوع «حجاب از نگاهی زنانه به قرآن» برگزار شد. در این مدت، وبلاگ یک بار فیلتر شد و این فیلترینگ نه تنها باعث دل سردی دوستان نشد، که با قوت بیشتری فعالیت در وبلاگ از سر گرفته شد.
کارگاه ها و جلسات همواره و همچنان در محیط های دانشگاهی پی گیری می شد، در حالی که دوستان فعال مان در مشهد، به غیر از دو عضو فعال تازه به کمپین پیوسته ، همگی دانشجو بودند.
شاید بتوان از تنها جلساتی که خارج از محیط دانشگاه تشکیل شد، به جلساتی اشاره کرد که 2 تن از اعضای کمیته ی شهرستان های کمپین تهران به مشهد آمده بودند. یکی از این جلسات در خانه ی یکی از دوستان و 2 تای دیگر ، در دو روز پیاپی و در پارک تشکیل شد که دو جلسه ی اخیر، مربوط به دیدار دوستان مان در تهران با اعضای انجمن های اسلامی دانشگاه های سطح شهر مشهد بود. که البته لازم به ذکر است که یکی از دانشجویان حاضر در این جلسات، بعدا توسط حراست دانشگاه به علت حضور در این جلسه مورد ارعاب و تهدید قرار گرفته بود!
در طی همین دیدارها بود که بچه های مشهد متوجه ایجاد شکاف در بین دوستان در تهران شدند ، که این مسئله باعث دل سردی عمیق برخی از دوستان در مشهد شد، اما دوستان با تجربه تر عنوان کردند که به این مسئله هیچ اهمیتی ندادند و این ماجرا در اراده ی آن ها هیچ تاثیری نداشته است.
چهارمین کارگاه به مناسبت روز قلم با عنوان «زن در گفتگو با ادبیات» برگزار شد که ادبیات زنانه را مورد بررسی قرار می داد. تنها د و روز پس از آخرین کارگاه که به مناسبت روز قلم انجام شد ، در روز 17 تیر ، حدود 20 تن از دانشجویان انجمن اسلامی های سطح مشهد(البته تعدادی از این دوستان ، یاران و همراهان کمپین در مشهد بودند) که در یکی از پارک های شهر، جلسه داشتند، به علت نا معلومی، توسط ماموران اطلاعات بازداشت شدند و فضای مشهد که به علت تجمع مردم در پارک ملت، در روز 24 خرداد بسیار امنیتی شده بود ، با این بازداشت گسترده بسیار بدتر از گذشته شد. به صورتی که فضای به شدت امنیتی و نظامی در سطح شهر، در آن روزها خارج از حد تحمل می نمود!
طبق گفته ی دوستانی که به تدریج از بند رها شده بودند، در روند بازداشت دانشجویان و بازجویی از آن ها ، همواره سئوالاتی پیرامون کمپین و رابطه ی آن ها با این جریان و همچنین تک نویسی هایی گسترده در مورد برخی از اعضا به ویزه یکی از دوستان بسیار فعال مان، پرسیده و خواسته می شد.
همچنین در آن زمان هر کدام از بچه هایی که آزاد می شدند، همواره بر این مسئله تاکید می کردند که حساسیت بر روی مسئله ی زنان و به ویژه کمپین یک میلیون امضا ،بسیار زیاد شده، و همواره از دوستان مان می خواستند که بیش تر مراقب خود و اوضاع باشند.
به تدریج دانش جویان در بند آزاد شدند، ولی فضای به شدت امنیتی تا مدت ها ادامه داشت. به طوری که این فضا آن قدر ما را مرعوب ساخته بود که شاید بتوان گفت بخش بسیار اعظمی از کمپین مشهد را کلا فلج ساخت! ، و به گفته ی یکی از دوستان با تجربه مان، که در دوران انقلاب 57 هم فعال بوده ، ما به علت کم تجربه بودن از این واقعه بسیار ضربه خوردیم و این شاید واقعا از سر بی تجربگی ما بود که کمپین در مشهد، آن قدر غیر فعال شد که اگر تلاش یکی از دوستان نبود، شاید همین انسجام نسبی کسب شده هم کامل از بین می رفت، و چه بسا که جمع ما را متلاشی می ساخت.
پس از این ماجرا ، اولین باری که دوباره با برخی از دوستان(حدود 6 نفر) دور هم جمع شدیم ، به خاطر لایحه ی موسوم به «حمایت از خاواده» بود که قرار شد به صورت ضربتی و در مدت زمان کوتاهی ، بروشور های مربوط به لایحه را در سطح شهر پخش کنیم که این کار با موفقیت انجام شد ، اما این دوباره دور هم جمع شدن نیز نتوانست انگیزه ی از دست رفته ی برخی از دوستان را باز گرداند که به گفته ی یکی از بچه ها، ما را دچار سر در گمی بیشتر کرد. چرا که از یک جهت ، ما به شدت مرعوب فضای نظامی و امنیتی شهر شده بودیم ، از سویی در حالی که برخی از دوستان ، از این بی تحرکی در مشهد خسته شده بودند ، مایل به از سر گیری فعالیت ها بودند و از سویی دیگر هم ، در این بین با دوستانی مواجه شده بودیم که سابق بر این ، بسیار فعال بودند ، اما پس از ماجرای 17 تیر ، دچار بی انگیزگی شده بودند!لازم به ذکر است که تقریبا اکثر اعضا ، به تدریج جمع آوری امضا را ترک کرده بودند.
روند بی انگیزگی و بی حرکتی ما ، همچنان ادامه داشت تا این که چندی پیش ، دوستان مان تصمیم به انجام فعالیت دوباره گرفتند و پس از تشکیل جلساتی ، نهایتا به این نتیجه رسیدیم که پس از برگزاری یک جلسه عمومی ، با شناسایی توانایی های مختلف دوستان ، و همچنین با کمیته بندی و هدف مند کردن فعالیت ها و جلسات ، انسجام نداشته ی مان را به دست آوریم.
ارسال به
بالاترین
،
توییتر
،
فریندفید
،
فیسبوک
در همين بخش :
8 مارس روزی که نمی توان از ما دریغ کرد
با طلاق توافقی از حقارت و کتک و فحش رها شدم /گزارشی از دادگاه محلاتی: مریم مالک
تجمع مادران عزادار در رشت
تغییر ممکن است/ جلوه جواهری(26 روز پس از بازداشت کاوه مظفری)
گامهایی که با تزلزل نا آشنایند/ گرامی داشت چهلم ندا در رشت
ديگر بخش ها :
طرح یک میلیون امضا
|
مقالات
|
سایت نوشته ها
|
اخبار
|
گزارش كمپين
|
گفت و گو
|
علیه سکوت
|
كوچه به كوچه
|
نامه های شما
|
گزارش ویژه
|
گفتگو با اعضا
|
ویژه سالگرد کمپین
|
تصویر برابری
|
دل آرام علی
|
تریبون
|
مقالات
|
تاریخ شفاهی
|
خارج از چارچوب
|
کتابخانه
|
درباره کمپین
|
کمپین در شهرها
|
کمپین در بند
|
صدای تغییر
|
ویژه 22 خرداد
|
لایحه حمایت از خانواده
|
گالری
|
عشا مومنی
|
امیر یعقوبعلی
|
خدیجه مقدم
|
راحله عسگری زاده و نسیم خسروی
|
پروین اردلان،جلوه جواهری، مریم حسین خواه، ناهید کشاورز
|
زینب پیغمبرزاده
|
سعیده امین، سارا ایمانیان، محبوبه حسین زاده، ناهید کشاورز و همایون نامی
|
احترام شادفر
|
نسیم سرابندی زاده،فاطمه دهدشتی
|
وبلاگ مهمان
|
پرونده خرم آباد
|
دستگیری ها
|
مریم مالک
|
پرستو اللهیاری
|
مهرنوش اعتمادی
|
سمیه رشیدی
|
Other Languages
|
همراهان
|
«فراخوان کمپین ده روز با بهاره هدایت»
| English
|