پذيرش > سایت نوشته ها > پزشکان مرد، نگران نزاکت زنانه
پزشکان مرد، نگران نزاکت زنانه
3 آبان 1392 - - نسخه قابل چاپ
ترجمه: فرهاد کشاورز
درست بر خلاف استقبال گسترده و روند سریع استفاده از کلروفرم در عملهای جراحی، در قرن نوزدهم به کارگیری این ماده بیهوش کننده در زایمان با مخالفتهای شدیدی مواجه شد و متخصصان زایمان به دو دسته مخالفان و موافقان استفاده از کلروفرم تقسیم شدند.1 برخلاف متخصصان قرن بیستم که برای تجویز کردن یا نکردن مسکن از دلایل روانشناختی استفاده میکنند، پزشکان مرد در میانه قرن نوزدهم به شکل ضمنی یا آشکارا نظر خود را در اینباره بر اساس دو موضوع بیان میکردند که هیچ ارتباطی با مسائل علمی مرتبط با استفاده از داروهای مسکن نداشت و بیشتر به دریافت مرسوم هستیشناختی از طبیعت زنان و ارتباط داروها با آن مربوط میشد.2 موضوع نخست به این سوال بازمیگشت که آیا زنی که عمل جراحی بر روی او در حال انجام بود، در قلمرو قدرت خدا قرار میگرفت یا قلمرو قدرت مردان.3
موضوع دومی که در ارتباط با استفاده از کلروفرم مطرح شد این سوال معرفتشناختی و عملی بود که یک پزشک مرد، به عنوان فردی کارشناس، چطور میتوانست خوانش درستی از بدن یک زن داشته باشد که دارای تفاوتهای اساسی با بدن خود او بود؟
صرفنظر از اینکه پزشکان مرد در میانه قرن نوزدهم معتقد به دیدگاههای الهی درباره طبیعت زنان بودند یا اینکه آن دیدگاهها را به چالش میکشیدند، در هر دو صورت، در بحث در مورد بیهوشی به همان پیشفرضهای متناقض درباره طبیعت زنان استناد میکردند که ریشه در گفتمان غالب مذهبی داشت. همانطور که در موضوع کلروفرم [...] میتوان دید، این پیش فرضها به جای آنکه تالی شواهد روانشناختی باشند، بر آن شواهد مقدم بودند.
نمونهای از این دست مسایل را میتوان در گزارشی مشاهده کرد که سیمسون4 در ماه ژويیه سال ۱۸۴۸، یعنی ۹ ماه پس از به کارگیری موفقیتآمیز کلروفرم، به جامعه پزشکان جراح5 ارائه کرد. او در این گزارش درباره استفاده از کلروفرم، به بررسی دلایل ناموفق بودن پزشکان انگلیسی در مقایسه با پزشکان اسکاتلندی پرداخت و این تفاوت را مربوط به خوانش نادرست آنان از بدن فرد بیهوش شده دانست. او در این گزارش در مورد «زمان قبل از ایجاد بیهوشی توسط کلروفرم» نوشت:
بهویژه اگر در آن لحظه سروصدا یا عامل مزاحمی وجود میداشت بیمار بهندرت متوجه آن میشد. بیمار در آن زمان به گفتن حرفهای بیربط برای یکی دو ثانیه ادامه میداد و التماس میکرد تا بیشتر از آن دارو را استنشاق نکند، بنابراین شاید تلاش میکرد تا از آن خلاص شود و به همین دلیل دستها و پاهای بیمار دچار انقباضهای پیدرپی شدید میشد... در مجلههای انگلیسی بهتکرار و بهطور قاطع، این واکنشها به عنوان نمونههایی از هذیان، انقباض عضلات، تکانهای شدید و در نتیجه ناموفق بودن این شیوه ثبت شده است. در مورد این عوارض نباید نگران بود و نباید بیش از اندازه به آنها توجه کرد. اینها عوارضی مشابه آن چیزی هستند که در یک نمونه عادی از تشنج6 به چشم میآیند؛ عوارضی زودگذر که اگر استنشاق ادامه پیدا کند، آنها نیز ناپدید خواهند شد.7
ارجاع سیمسون به تشنج، بیانگر آن است که به چه دلیل آنچه مجلههای انگلیسی مکرر به عنوان «هذیان، انقباض عضلات و تکانهای شدید» گزارش میکردند نه نمونههایی ساده و عادی، بلکه به طور خاص نشانگر هیجان جنسی زنان بودند. آن نمونههای نادر از واکنشهایی مانند انقباض در مردان عموما به عنوان نشانههایی از مبارزهجویی تاویل میشد. چنین گزارشهایی از زمان نخستین بیهوشی موفقیتآمیز با استنشاق اتر ـ نزدیکترین سلف کلروفرم ـ نیز که نسبت به کلروفرم تاثیر بیشتری در تحریک کلامی و بدنی فرد بیمار داشت، منتشر میشد.
آنچه به شکل تلویحی از توضیحات اسمیت آشکار میشود، نگرانی از این امکان است که زنان تحت تاثیر اتر به حیوانی وحشی تبدیل شوند که توان کنترل آن برای پزشک وجود ندارد. برای در نظر گرفتن این امکان بود که اسمیت نظریه دوگانه خود را درباره نزاکت «طبیعی» ناشی از درد ارائه کرد. نظریهای که، نه از روی اتفاق، بر این نکته تاکید میکند که پزشکان از توانایی تشخیص احساس واقعی زنان برخوردار هستند حتی زمانی که زنان به شکل قاطع، چیزی خلاف آن احساس را بیان میکنند یا به نمایش میگذارند؛ چیزی که میتوان آن را شکلی از فروتنی و قانعکنندگی «قابل تحسین» خواند.
این استدلال موجب میشود تمام مسئولیتهای اظهارنظر پزشک در مورد احساس مریض از دوش او برداشته شود. اسمیت در جای دیگری نیز این حمایت را از زنان که از نظر او «طبیعتا» خوشخو هستند به نمایش میگذارد و میگوید: «از بین رفتن نجابت احساس و از آن بالاتر، خودداری احساسی در زمانی که زنان از کمکهای یک قابله استفاده میکنند، بسیار مهمتر از بیحسی دربرابر درد است. زنان بهندرت ممکن است احتمال عمل جنسی را در این شرایط خاص تایید کنند که در آن نوزاد بهدنیا نیامده آنها به عنوان عامل تحریک شناخته میشود؛ و همانطور که بررسیها درباره تحریک شهوانی در جراحیهای انجام شده روی اندامهای جنسی بیماران نشان میدهد ما چارهای جز این نداریم که یا اقدامهای انجام شده از سوی پزشک یا خود نوزاد در حال زایمان را به عنوان عامل تحریک قلمداد کنیم.»8
اسمیت به شکلی متناقض زن را از یکسو به شکل مادرزاد به عنوان یک موجود جنسی معرفی میکند و از سوی دیگر عقیده دارد که این موجود به دلیل عفت نفس ذاتی و خودداری احساسی میتواند میل جنسی خود را در مواجهه با پزشکان مرد کنترل کند. نکته مناقشهبرانگیز در این استدلال به این امر بازمیگردد که آیا ـ یا تا چه اندازه ـ میتوان علم بدنشناسی (فیزیولوژی) را که در این مورد بدون شک به عوارض ناشی از پزشک مرد مربوط میشود، به عنوان پایه و اساس طبیعی اخلاقیات در نظر گرفت؟ (چنانکه پیش از این از سوی روحانیون مذهبی چنین رویکردی برای مشخص کردن چارچوبهای اخلاقیات وجود داشت.)
پرسش دیگری که از استدلال فوق ناشی میشود این است که چه تعریفی از زن را باید به عنوان تعریف غالب پذیرفت: بالاخره زن در مقام نخست یک موجود جنسی [دارای میل جنسی.م] است یا یک موجود اخلاقی؟ آیا او وسوسهکننده مردان است یا راهنمای اخلاقی آنان؟ این توصیفهای متضاد از طبیعت زن به تفکراتی بازمیگردد که از قرن هجدهم برای سدههای بعدی به ارث گذاشته شد؛ همه اینها نشانههایی از رقابتی است که بین توصیفهای قدیمیتر از طبیعت زنان به عنوان موجودی جنسی وجود داشت و آنچه بعدها بر اساس کمالطلبی در خانواده جایگزین آن تفکر پیشین شد. این جایگزینی در سده بعد به شکلهای مختلفی بروز پیدا کرد که میتوان نمونههای آن را در خطابهها، کتابهای اخلاق و رمانها جستوجو کرد.9
در بحثهای مربوط به کلروفرم نیز این نگرانی اسمیت دوباره نمود پیدا میکند. دکتر جی.تی.گریم10 که پزشک متخصص زایمان بیمارستان ملکه شارلوت11 و یکی از معروفترین پزشکان در این حوزه تخصصی در لندن بود با وضوح بیشتری در اینباره سخن گفته بود. البته او تنها کسی نبود که به این بحث پرداخت. یکی از اعتراضهای طولانی او در جامعه پزشکی وستمینستر12 در سال ۱۸۴۹ موجب شد یکی از پزشکان همکار او به نام دکتر تانر13 به ذکر این نکته بپردازد که در یک عمل جراحی بر روی واژن یک روسپی در بیمارستان کینگز کالج، استفاده از اتر برای بیهوشی، ایجاد رویاهای شهوانی برای بیمار را به دنبال داشت.14 پاسخی که جان اسنو و جیمز سیمسون به این ادعاها دادند سروصدای فراوانی به پا کرد.
اسنو15 بهسادگی عنوان کرد که تمام این جنبههای ناراحتکننده در صورت استفاده متخصصان از کلروفرم از بین خواهد رفت. اما سیمسون جوابی سرراستتر داد و گفت که عوارضی که از آن صحبت میشود، اصلا نمیتواند وجود داشته باشد.16 گفته شده که او عنوان کرد: «او هیچوقت ندیده و حتی نشنیده که فرد دیگری دیده باشد که گونهای از هیجانات جنسی در اثر استفاده از کلروفرم در بیماران بروز پیدا کند. او بیشتر بر این باور بود که هیجانات جنسی به دلیل انجام بیهوشی نبود، بلکه فشارهای روانی موجود در ذهن بیماران موجب پرورده شدن آن هیجانات میشده است.» سیمسون در مخالفت با دیدگاه دکتر تانر تاکید کرد که مشاهده «رویاهای شهوانی» در زمان جراحی یک «روسپی پاریسی» را نمیتوان به همه زنان تعمیم داد. او با صراحت گفت: «آشکارا میتوان گفت که خیلی دور از ذهن است که بگوییم تمام بانوان انگلیسی (مانند یک روسپی فرانسوی) تحت تاثیر کلروفرم دچار رویاهای جنسی خواهند شد.»17
سیمسون در این مجادله برای مجاب کردن مخاطبانش توجه آنها را به جایگاه اجتماعی و شخصیت ملی بیماران نیز جلب کرد تا بتواند ادعاهای خود را بر اساس دانش فیزیولوژی استوار کند: یقینا آنچه به عنوان «رویاهای شهوانی» تحت تاثیر بیهوشی از سوی بیمار گزارش شده، به آن زن فرانسوی از طبقه فرودست و رویاهای او اختصاص داشته است. با این حال سمیسون تمایلی نداشت این دیدگاه را کاملا منتفی بداند که دستکم در زمان وضع حمل، شرایط تمام زنان به هم شباهت دارد. چرا که به این ترتیب و با فرض اینکه زنان انگلیسی واکنشهای غیرقابل مقایسهای نسبت به دیگران از خود نشان میدهند، نتایج یافتههای خود را زیر سوال میبرد.
او به جای پی گرفتن دیدگاه مرتبط با جایگاه اجتماعی (چنانکه برخی به دنبال آن بودند) اقدامی احتیاطی را توصیه کرد که شامل به کار گرفتن «مقدار فراوانی» از داروهای مسکن بود تا بتواند آن را در مقابل هیجاناتی به کار بگیرد که کاملا پیشبینیناپذیر بودند و بهشدت منفی تعبیر میشدند.
در سال ۱۸۵۵ دکتر جیمز آرنات این جسارت را به خرج داد تا شیوه کار سیمسون را که کاملا علمی قلمداد میشد ـ و شیوه ادینبرو18 خوانده میشد ـ زیر سوال ببرد. آرنات این بحث را مطرح کرد که شیوه مذکور نه برای ایمنی بیمار بلکه برای حفاظت پزشک از «اعتمادهای غیرارادی» و غلیان احساساتی است که در اثر یک بیهوشی سبک ممکن بود بهوجود بیاید.19
در اینجا کاری به این نداریم که ادعای آرنات درست بود یا اشتباه، آنچه او عنوان کرد نشان داد که تا چه اندازه سیمسون و اسمیت درباره یک حقیقت اتفاق نظر داشتند: چنان «نمایشی از یک رفتار سخیف» چیزی بود که هم از سوی بیمار و هم از سوی پزشک و همچنین از سوی کل جامعه پزشکی به عنوان امری ناخواسته و حتی خطرناک تلقی میشد.20
من میخواهم این نکته را روشن کنم که این نگرانی جمعی درباره بینزاکتی مورد بحث، مشخص میکند که کشمکشهای مربوط به کلروفرم در واقع اصلا یک کشمکش نبود. اگر بخواهم دقیقتر بیان کنم باید بگویم آن کشمکش اصلا ربطی به چیزی که به آن اشاره میشد، نداشت. پزشکان زایمان از هر دو اردوگاه موافق و مخالف به جای آنکه با یکدیگر یا با دستاندرکاران مذهبی به بحث درباره جایگاه زنان بپردازند، درباره این امر اتفاق نظر داشتند که زنان از نظر طبیعتشان موجوداتی مولد هستند و از نظر اجتماعی به مردان وابستگی دارند، اما از نظر اخلاقی به طریقی والاتر از مردان هستند.
اگر از این منظر به موضوع نگاه کنیم درمییابیم که تمام کشمکشهای پزشکی فوق را میتوان زیرمجموعهای از نظریه علوم الهی دانست که ـ با زبانی تازه ـ به پالوده کردن آن دسته از فعالیتهای اجتماعی میپرداخت که در اصل بدون تغییر مانده بودند. دلیل آنکه این بحث با کشمکش داغ پزشکان مواجه شده بود، به این امر بازمیگشت که موضوع بسیار مهمی مطرح بود: این موضوع هم به اختیارات هر فرد از پزشکان مرد مربوط میشد و هم به جایگاه اجتماعی آنان. مشکل اصلی درباره آن بحث، شیوهای بود که میبایست به کار گرفته شود: پزشکان بر سر این موضوع جدال میکردند که کدام شیوه درمانی زنان میتواند جایگاه پزشکان متخصص زایمان را در جامعه مستحکمتر کند.
1. در فرهنگ لغات آکسفورد برای کلمه ماما (obestetric) نمونههای فراوانی از قرن هفدهم و اوایل قرن هجدهم ذکر شده است. نکته قابل توجه در این است که استفادههای اولیه از این کلمه تقریبا همیشه به شکل استعاری انجام میشد و ارجاع آن به مردانی بود که در «رساندن» یک مفهوم، متن یا رویداد به دیگران کمک میکردند. برای نمونه: «حالا که تو از ساعات بارور آنان پاسداری میکنی،... توان مامای خود را به کار میاندازی» (1750; Shenstone, To the Virtuosi,vii). استفاده غیراستعاری از این کلمه به نوعی قورباغه نر مربوط میشود که با نام Alytes obstetrician شهرت دارد و به جنس مخالف خود در وضع حمل کمک میکند. اینگونه، مانند دیگر قوباغههاست اما آنچه آن را از دیگر انواع متمایز میکند این است که قورباغه نر به قورباغه ماده در تخمریزی کمک میکند (Pennant, Zoology. 3; 17; 1776). در پایان قرن هجدهم این کلمه به شکل گستردهای در مفهوم پزشکی آن به کار گرفته میشد: «هنر مامایی... در قرن شانزدهم از دل قساوت آن زمان بیرون آمد» (Medical Journal. 2, 1799, pp453). با این حال استفاده تلویحی از این کلمه همچنان ادامه پیدا کرد و برای مثال در سال ۱۸۲۲ «براین» به اسکات نوشت: «آقای موری بسیاری از چیزهای مربوط به من را در دستان مامای خود به کار گرفته است.» کلمه ماما به شکل فعلی برای اولین بار در سال ۱۸۲۸ و زمانی به کار گرفته شد که دکتر مایکل ریان (Michael Ryan) توجه دیگران را به آن جلب کرد و گفت «شاید لازم باشد که از بهکارگیری کلمه ماما عذرخواهی کنم» (1828 ; Man Midwifery, p.v) با این حال در سال ۱۸۱۹ نیز از کلمه ماما بیشتر در مفهوم پزشکی آن استفاده میشد و نه در معنای انجام عمل قابلگی ساده که حتی زنان غیرآموزشدیده نیز میتوانستند در انجام آن به زن باردار کمک کنند. «ماماها، یا انجامدهندگان عمل وضع حمل... گستره وسیعتری از عمل وضع حمل صرف را دربرمیگیرند» (Pantalogi; 1819). در فرهنگ لغات آکسفورد اولین کاربرد کلمه «متخصص زایمان» (accoucheur) مربوط به رمان «تریسترام شندی» (۶۷ـ۱۷۵۹) اثر لارنس استرن نسبت داده شده است. «پدر تریسترام گفت: تنها چیزی که شما را میتوان نامید، یک مرد قابله است. دکتر اسلوپ پاسخ داد: لطفا بگویید متخصص زایمان» (xii ;2)
دابلیو. تیلر اسمیت (W. Tyler Smith) یکی از افرادی بود که برای محو کلمه قابله (midwife) از دایره لغات پزشکی عزمی راسخ داشت. او تاکید فراوانی بر این داشت که بتواند بین پزشکان مرد متخصص زایمان با زنان آموزشندیدهای که به کار قابلگی مشغول بودند، تفاوت قائل شود. او در اولین سخنرانی خود درباره تخصص مامایی گفت «میتوانیم از این پس امیدوارم باشیم که از استفاده از کلمه قابله خلاص شویم... چرا که این کلمه، مبهم و گنگ است و هیچ نشانی از سرچشمهای که از آن میآید، دربر ندارد» (Lancet. 2, p. 371). برای اطلاعات بیشتر در اینباره به منبع زیر مراجعه کنید:
‘Obstetrics a science, midwifery an art’, British and Foreign Medico-Chirurgical Review, 4, 1849, pp.501-10
2. همچنین به این منبع مراجعه شود:
Margaret Sandelowski Medico-Chirurgical Review, and American Childbirth: From Twilight sleep to the Reed Method, 1914-1960. Westport, Conn.: Greenwood Press, 1984, pp. 29-30.
سیمسون هم در جای دیگری به تایید این نکته میپردازد و مینویسد: «به کار گرفتن شیوههای بیهوشی برای انجام عمل زایمان در مقایسه با دیگر جراحیها، با دشواریها و پیچیدگیهای بیشتری همراه است»
Sandelowski Pain, Pleasure, and American Childbirth p. 28
3. Anna Oakley, Womwn Confined: Towards a Sociology of Childbirth, New York:Schocken Boks, 1980, pp. 8-9
4. James Young Simpson
5. Medico_Chirurgical Society
6. hysteria
7. James Young Simpson, Anaesthesia: or the Employment of Chloroform and Ether in Surgery, Midwifery, etc., Philadelphia. Lindsay &Blackiston, 1849, p.189
8. London Lancet.1, 1847, p.377
9. Nancy Armstrong, Desire and Domestic Fiction: A Political History of the Novel, New York: Oxford Press, 1987, esp. ch. 2, Susan Staves, Players’ Scepters: Fiction of Authority in the Restoration, Lincoln, Nebr.: University of Nebraska Press, 1979, ch. 3;
Mary Poovey, The Proper Lady and the Woman Writer. Ideology as Style in the Works Of Mary Wollstonecraft, Mary Shelley, and Jane Austen, Chicago: University of Chicago Press, 1984, ch. 1
10. G.T.Gream
11. Queen Charlotte
12. Westminster Medical Society
13. Dr. Tanner
14. دکتر رابرت لی و دکتر گیرم تا آن زمان همچنان به آن عقاید باور داشتندLancet, 1, 1849, p.212. In 1853 نگاه کنید به: Lancet, 1, 1853, p.611
15. John Snow
16. Lancet, 1, 1849, p.212
17. Ibid.,pp.39,5 دکتر سیمسون اضافه کرده: «او هیچ وقت شاهد بروز هیجانات شهوانی در اثر استفاده از کلروفرم نبوده است. اما او و دیگر همکارانش در زمان انجام بیهوشی با کلروفرم مشاهده کردهاند که برخی از بیماران به فحاشی و به کاربردن کلمات سخیف میپردازند. این امر در بیمارانی که به گفته دوستانشان هرگز از چنین ادبیاتی استفاده نمیکردهاند نیز دیده شده است. احتمالاً این رویدادها، تنها تجربه حقیقیای بود که در آن میشد جنبهای از ذهن بیمار را در آن دید و البته این اتفاقها با فرو بردن بیمار در بیهوشی عمیقتر، منتقی میشدp.395
18. Edinburgh method
19. Lancet, 1, 1855; p. 499. البته تعبیر دیگری هم درباره تمامی این نزاعها بر سر به کار گرفتن کلروفرم وجود دارد که به مجادلهای قدیمی در اینباره مربوط میشود؛ اینکه آیا پزشکان مرد آموزش دیده در ادینبرو فرادست همتایان لندنی خود بودند یا فرودست آنان. بسیاری از پزشکان انگلیسی «شیوه ادینبرو» در به کارگیری کلروفرم را غیرمسئولانه و غیرایمن میدانستند. به جای استفاده از تکهای پارچه یا دستمال برای به کارگیری کلروفرم در بیهوشی که در شیوه ادینبرو مرسوم بود، در انگلستان از میزان کمتر دارو و شیوههای استنشاقی استفاده میشد. در ادینبرو تمام مردان در رشتههای پزشکی مرتبط با جراحی و داروسازی آموزش میدیدند و بنابراین گروه بزرگی از پزشکان بریتانیا را این افراد تشکیل میدادند. وقتی که در نیمه دوم قرن هجدهم، این افراد به شکلی گسترده شروع به نقل مکان به انگلستان کردند، تعداد متخصصان این حوزه به شدت رشد کرد. بسیاری از آنان خواستار عضویت در کالج سلطنتی بودند ـ که البته پاسخ به این درخواست آنان منفی بود و پزشکان اسکاتلندی به شکل اداری در انگلستان به رسمیت شناخته نمیشدند- با این حال کالج سلطنتی از ساز و کار مناسبی نیز برخوردار نبود تا بتواند به شکلی موثر مانع از فعالیتهای آنان به عنوان پزشک شود. برای اطلاعات بیشتر مراجعه کنید به:
Noel Parry and Jose Parry, The Rise of the Medical Profession: A study of Collective Social Mobility, London: Croom Helm, 1976, pp. 105-7
20. Lancet, 1, 1856, p. 424
زن نگار
ارسال به
بالاترین
،
توییتر
،
فریندفید
،
فیسبوک
در همين بخش :
یک خبر تلخ؟ یک قانونشکنی؟ یک تصمیم بخشنامهای جدید؟
چرا بایست به سکسوالیته پرداخت؟ / نفیسه آزاد
آزارجنسی خانگی؛ «قربانی» نه، «نجات یافته»
زنان، بزرگترین بازندگان بهار عرب
سانسور از دیدگاه جنسیتی/الهه امانی
ديگر بخش ها :
طرح یک میلیون امضا
|
مقالات
|
سایت نوشته ها
|
اخبار
|
گزارش كمپين
|
گفت و گو
|
علیه سکوت
|
كوچه به كوچه
|
نامه های شما
|
گزارش ویژه
|
گفتگو با اعضا
|
ویژه سالگرد کمپین
|
تصویر برابری
|
دل آرام علی
|
تریبون
|
مقالات
|
تاریخ شفاهی
|
خارج از چارچوب
|
کتابخانه
|
درباره کمپین
|
کمپین در شهرها
|
کمپین در بند
|
صدای تغییر
|
ویژه 22 خرداد
|
لایحه حمایت از خانواده
|
گالری
|
عشا مومنی
|
امیر یعقوبعلی
|
خدیجه مقدم
|
راحله عسگری زاده و نسیم خسروی
|
پروین اردلان،جلوه جواهری، مریم حسین خواه، ناهید کشاورز
|
زینب پیغمبرزاده
|
سعیده امین، سارا ایمانیان، محبوبه حسین زاده، ناهید کشاورز و همایون نامی
|
احترام شادفر
|
نسیم سرابندی زاده،فاطمه دهدشتی
|
وبلاگ مهمان
|
پرونده خرم آباد
|
دستگیری ها
|
مریم مالک
|
پرستو اللهیاری
|
مهرنوش اعتمادی
|
سمیه رشیدی
|
Other Languages
|
همراهان
|
«فراخوان کمپین ده روز با بهاره هدایت»
| English
|